English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6792 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
niobe U زن داغدیدهای که دلداری نپذیرد
amendment U بهبودی
recruital U بهبودی
recvery U بهبودی
mending U بهبودی
well-being U بهبودی
betterment U بهبودی
amelioration U بهبودی
mend U بهبودی
melioration U بهبودی
health U بهبودی
recuperation U بهبودی
improved U بهبودی دادن
improve U بهبودی دادن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
improves U بهبودی دادن
improving U بهبودی دادن
recuperate U بهبودی یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
recuperating U بهبودی یافتن
to bring through U بهبودی دادن
pull round U بهبودی یافتن
recover U بهبودی یافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
pickup U بهبودی یافتن
meliorator U بهبودی بخش
snapback U بهبودی سریع
to pull round U بهبودی یافتن
remission U بهبودی بیماری
to get back on one's feet U بهبودی یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
recuperative U بهبودی بخش
incurable U بهبودی ناپذیر
recoveries U بهبودی بازیافت
recovery U بهبودی بازیافت
convalescent U در حال بهبودی
snapback U سریعا بهبودی یافتن
gained U بهبودی یافتن رسیدن
gains U بهبودی یافتن رسیدن
gain U بهبودی یافتن رسیدن
improver U ترقی کننده بهبودی دهنده
incorrigible U بهبودی ناپذیر درست نشدنی
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
improve U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improves U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
mend U رفو کردن بهبودی یافتن
mended U رفو کردن بهبودی یافتن
mends U رفو کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
improved U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
convalesce U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalescing U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesces U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesced U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
an incorrigible person U کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
better U بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
in the event that U چنانکه
as U چنانکه
how U چنانکه
so that U چنانکه
prognoses U بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
prognosis U بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
insolubly U چنانکه اب نشود
dilatorily U چنانکه پرشود
proper U چنانکه شایدوباید
as it deserves U چنانکه باید
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
prettily U چنانکه زیبانماید
permissively U چنانکه مخیرسازد
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
pinchingly U چنانکه فشاراورد
coordinately U چنانکه یکجورباشد
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
as is well known U چنانکه مشهور
admissibleness U چنانکه روا
so to speak U چنانکه گویی
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
medially U چنانکه درمیان باشد
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
perniciously U چنانکه زیان اورد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
meetly U چنانکه باید و شاید
meetly U چنانکه در خور باشد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
interminably U چنانکه تمام نشود
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
convincingly U چنانکه متقاعد کند
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
effusively U چنانکه گویی بریزد
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
funnily U چنانکه خنده اورد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
prettily U بخوبی چنانکه باید
comme il faut U چنانکه باید وشاید
according as چنانکه بدان سان که
according to his version U چنانکه او شرح میداد
invisibly U چنانکه دیده نشود
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com